ما همهجا صندلی میخواهیم، اما همهی صندلیها را نمیخواهیم/ دکتر مهران قسمتیزاده
از زوایای گوناگون میتوان به نظام سلامت نگریست: از منظر ارایهکنندگان خدمات یا دریافتکنندگان خدمات، از زاویهی خصوصی و دولتی بودن ارایهکنندگان خدمات، از زاویهی حوزههای موثر در تصمیمگیری در بخش دولتی و غیردولتی یا نهادهای اجتماعی عمومی که در هیچیک از تقسیمبندیهای فوق قرار نمیگیرند و…
با دقت نهچندان زیاد در این پنجرههای گشوده به نظام سلامت میتوان حضور پزشکان عمومی را در همهی چشماندازهای آن دید. اما مورد دیگری که با دقت در این منظرها میتوان بدان پی برد، قرار نگرفتن پزشکان عمومی در جایگاه خود، همتراز با نقش بالقوه و گاه بالفعل خود در نظام سلامت، گردِ میزهای تصمیمگیری این نظام است.
تاکنون این امر چه در عرصههای مدیریتی نظام دولتی سلامت و چه در ردههای بالای نهادهای اجتماعی موثر در تصمیمگیریهای این نظام، از جمله سازمان نظام پزشکی، خود را بهشکلی بارز نشان داده و همین امر سبب شده که در دهههای اخیر پزشکان عمومی علیرغم تعداد روزافزون خود و نقش کلیدی که در اجرای مصوبات این تصمیمات داشتهاند، هر سال بیش از سال پیش جایگاه خود را در نظام سلامت از دست دهند. پزشکان عمومی در مواردی حتی در درگیریهای متداول بین این نهادهای تصمیمگیر- علیرغم اینکه همهی طرفها برایشان بیشترین ابراز ناراحتی و دلسوزی را ابراز میداشتهاند- در نهایت خود را قربانی دعوا یافتهاند. بهطور مثال در «جنگ تعرفهها»ی امسال، در حالی که بهنظر میرسید کشمکش وزارت بهداشت و نظام پزشکی در مورد تعرفه، بیشتر در مورد هزینههای بیمارستانی و اقدامات تشخیصی یا درمانی تخصصی بهویژه ضریب K جراحی باشد، آنچه بهعنوان نرخ اعلام شدهی بیش از تورم در بوق و کرنا رفت و در نهایت بازپس گرفته شد، نرخ ویزیت پزشکان عمومی بالای ۱۵ سال سابقه بود!
همچنین وقتی سازمان تامین اجتماعی به بهانهی پایین آوردن هزینههای درمانی بیمهشدگان خود، طرح «مطبهای معین» را مطرح کرد، در عمل مطبهای خصوصی پزشکان عمومی را مورد آماج حملات خود قرار داد، با اینکه همه میدانستند و حتی بارها مسوولان این سازمان اعلام کرده بودند که هزینهی اصلی درمان مربوط به بخشهای درمانی و تشخیصی تخصصی و بیمارستانهاست.
یا طرح «پزشک خانواده» که قرار بود در آن پزشکان عمومی بهعنوان دروازهبان نظام سلامت، نقش سازماندهی ارایهی خدمات این نظام را بهعهده گیرند و از این راه سبب کاهش مراجعات غیرلازم به متخصصان و کاهش اقدامات تشخیصی غیرضروری شوند، بهناگهان مبدل به طرحی برای تعطیلی مطبهای پزشکان عمومی در روستاها و شهرهای کوچک، کاهش مراجعات به پزشکان عمومی حاشیهی شهرهای بزرگ و ارجاع معکوس به متخصصین شد.
البته در خیلی از این موارد سازمان نظام پزشکی در نقش مدافع پزشکان عمومی وارد شد، ولی عملاً در این موارد هیچ اقدام موثری انجام نداد و حداکثر به ایراد چند سخنرانی و دادن یک بیانیه بسنده کرد.
حال در پس این سالها تجربه، باید پرسید چرا اینگونه شد؟
بهنظر من در خیلی از موارد دلیل این نتایج ناخوشآیند برای پزشکان عمومی، این نبود که تصمیمگیران نظام سلامت- چه در بخش دولتی و چه در سازمان نظام پزشکی- بهدنبال حل مشکلات پزشکان عمومی نبودند یا بهعمد قصد بدتر کردن وضعیت آنان را داشتند یا مشکلات پزشکان عمومی را نمیدیدند و درک نمیکردند، بلکه بیشتر ناشی از این امر بود که خودشان و بدون حضور محسوس– مینویسم «محسوس»، چون در مواردی برای نمایش، حتی بعضی از پزشکان عمومی را به جمع خود راه میدادند-پزشکان عمومی در جمع تصمیمگیر خود، میخواستند مشکلات این قشر را حل کنند و در نتیجه در جمع خود، بدون توجه به نقش و وزن پزشکان عمومی در نظام سلامت، برای آنها جایی دور میزهای تصمیمگیری در نظر نمیگرفتند.
و حالا پس از سالها ما پزشکان عمومی که شاهد تصمیمگیری دیگران در مورد خود و نظام سلامت بودهایم، به این نتیجه رسیدهایم که بهدلیل نقش و وزنی که داریم باید بر سر همهی میزهای تصمیمگیری نظام سلامت جایگاه درخور و صندلی مطابق وزن خود داشته باشیم.
اشتباه نکنید! ما میدانیم که تنها بازیگران نظام سلامت یا تنها پزشکان نظام پزشکی نیستیم. در نتیجه فقط «در همهجا صندلی میخواهیم» تا بهتر نظراتمان را مطرح کنیم و در دفاع از منافعمان موثر باشیم. ما معتقد به تعامل هستیم: هم بین گروههای مختلف جامعهی پزشکی و هم با مسوولان دولتی نظام سلامت؛ پس در کنار همهی میزهای مذاکره صندلی میخواهیم، ولی مطلقاً همهی صندلیها را نمیخواهیم، حتی اکثر صندلیها را هم نمیخواهیم.
دکتر مهران قسمتیزاده
نشانی: سیاهکل، درمانگاه حافظ، تلفن: ۳۲۲۴۲۰۰-۰۱۴۲
1 دیدگاه
دکتر بهمن مشفقی-پزشک عمومی-لاهیجان · فوریه 17, 2009 در 10:40 ق.ظ
دوست وهمکار عزیز!
کسانی بایددرآن صندلیها بنشینند که:
۱-بی نیازاز تعریف و تمجید باشند.
۲-مجیز گو نباشند.
۳صندلی رابرای کسب عنوان وعکس انداختن نخواهند.
۴-آن باشند که قبل از نشستن روی صندلی بودندومی گفتند ومی خواستند.