فعالیت صنفی، تجربهای نو در جامعهی پزشکی/ دکتر مهران قسمتیزاده
مقدمه
پیش از ورود به بحث، لازم میدانم در مورد کاربرد اصطلاح «فعالیت صنفی» توضیحاتی ارایه کنم:
همانگونه که میدانید، یک صنف به گروهی از افراد گفته میشود که به پیشهای واحد برای کسب درآمد اشتغال دارند و اشتغال بدان پیشه وجه اشتراک آنهاست. اگرچه هدف افراد این صنف کسب درآمد است، ولی میزان این درآمد و چگونگی کسب آن و حتی محل اشتغال آنان تعیینکنندهی حضور آنان در صنف نیست. اما منظور از کار صنفی در پزشکان عمومی چیست؟
پزشکان گروهی هستند که بهواسطهی اطلاعات علمی خود طرف مراجعهی مردم قرار میگیرند. بیماران نیابت خود را در تصمیمگیری در مورد بدن و بیماریشان- با توجه به اعتقادی که نسبت به توانایی علمی پزشکان دارند- به این گروه واگذار میکنند. چه از نظر تاریخی و چه در عمل، نمیتوان بدون دوربین «علم» به این پیشه پرداخت و تقریباً تمامی جوانب این پیشه با علم پیوند ناگسستنی دارد. بههمین دلیل است که این گروه جزو محدود گروههای اجتماع هستند که برای ادامهی حیات صنفی خود ملزم به بهروز کردن تواناییهای حرفهای و علمی خود هستند تا جایی که اگر دورههای خاص بازآموزی را نگذرانند قانون نیز به آنها اجازهی فعالیت حرفهای را نمیدهد. لذا در مورد پزشکان بههیچوجه نمیتوان فعالیت صنفی را از فعالیت علمی مجزا کرد. از اینرو میتوان گفت که اکثر کارهای صنفی در جامعهی پزشکی بههرحال رنگ و بویی از امور علمی خواهد داشت؛ بهطور مثال چگونگی ارتباط صنفی بخشهای مختلف جامعهی پزشکی همان چهارچوب نظام سلامت را تشکیل میدهد که تابع علم بهداشت و سلامت و در خدمت عرضهی بهتر و علمیتر خدمات به جامعه است.
پیشینهی تاریخی
اما برای ورود به بحث لازم میدانم یادآوری کنم که فعالیتهای اجتماعی در کشور ما قدمتی بسیار طولانی دارد اما اغلب این فعالیتها اقداماتی بهمنظور کسب قدرت سیاسی بوده و در اکثر قریب بهاتفاق آنها حضور فردی کاریزماتیک در پیشانی حرکت به چشم میخورده است؛ فردی که اهداف، جهت حرکت و استراتژی جنبش را تعیین میکرده و دیگران حداکثر در جامهی مشاورینی عاقل برای او عمل میکردهاند. این دو خصوصیت یعنی معطوف به کسب قدرت سیاسی بودن و حضور رهبری توانا یا مقتدر در صدر جنبش و همچنین عللی دیگر که در این مقاله سعی میشود بدان پرداخته شود سبب شده است که فعالیتهای اجتماعی غیرسیاسی و بهویژه صنفی پیشینهای مناسب در تاریخ ما نداشته و در شرایط کنونی در وضعی باشد که فعالان صنفی افراد آماتوری بهنظر آیند که مشغول آموختن تجربیاتی نو هستند.
اما در واقع وضعیت کنونی چیست؟ و چه اقداماتی میتواند راه را در آینده تسهیل کند؟
پاسخ به این پرسشها تا حد ممکن و با توجه به بضاعت این قلم، از اهداف نوشتار زیر است. مسلماً پیگیری و نقد مباحث طرحشده در زیر، خود میتواند به پیشبرد جنبش صنفی در حال نضج در جامعهی پزشکی کمک کند؛ امری که امیدوارم فعالان صنفی آن را از ما دریغ نکنند.
صنف و سیاست
فعالان اجتماعی که فعالیت آنها معطوف به کسب قدرت سیاسی نیست، باید دو ویژگی مهم را رعایت کنند:
– پذیرش کلیت نظام موجود سیاسی
این امر بدان معناست که ورود افراد به فعالیت صنفی و اجتماعی در یک نظام سیاسی بهمعنی پذیرش اقدام در چهارچوب نظام سیاسی موجود است؛ حتی اگر این فعالیت بهمنظور ایجاد اصلاحاتی در این نظام صورت گیرد. البته این امر منجر به عدم استقلال نظر سیاسی فرد نمیشود و حتی یک فعال سیاسی مخالف یک نظام سیاسی نیز میتواند وارد عرصهی فعالیت صنفی در چهارچوب آن شود، ولی این فرد باید این توانایی را داشته باشد که فعالیت صنفیاش را مستقل از نظرات سیاسی خود نگاه دارد.
دیگر نکتهی مهم در این مورد آن است که یک سازمان صنفی یا مدنی غیرسیاسی باید خود را از منازعات سیاسی در درون نظام بهدور نگه دارد. فعالان صنفی یا جنبش مدنی غیرسیاسی باید به نام صنف یا جنبش خود از حمایت جناحها و گروههای سیاسی خودداری کنند بهویژه در کشورهایی چون کشور ما که با انجام انتخابات طی هر چند سال ممکن است مسوولان سیاسی کشور تغییر کنند، پیروی یا جانبداری نهادهای صنفی و اجتماعی از جریانهای سیاسی منجر به آسیبپذیری این نهادها میشود. این امر امکان مذاکره با جناح مخالف را از صنف میگیرد و از سوی دیگر ممکن است منجر به دادن امتیازات بیدلیل به جناح سیاسی موافق گردد.
توجه به این امر بسیار مهم است که ورود یک فعال صنفی شناختهشده به عرصهی فعالیت سیاسی یا بهکارگیری یا هزینهی امکانات تشکیلات صنفی برای اهداف سیاسی، ممکن است مخالفان سیاسی وی را نیز به تقابل آشکار در مقابل خواستههای- حتی بهحق- تشکیلات صنفی وی بکشاند و در نتیجه در این فضا از مسایل صنفی تعبیر سیاسی شود و میدان مسایل صنفی تبدیل به محلی برای تسویه حسابهای سیاسی گردد. (همانگونه که در ماههای اخیر با ورود دکتر شهابالدین صدر- رییس کل سازمان نظام پزشکی- به عرصهی رقابت انتخاباتی مجلس شورای اسلامی، مسالهی تعرفهی خدمات پزشکی در بخش خصوصی به دستاویزی برای تسویه حساب با وی تبدیل شد.)
– پذیرش فعالیت در چهارچوب نظام بهمعنی انتخاب «مذاکره با مسوولان نظام سیاسی» بهعنوان یکی از راههای دستیابی به اهداف صنفی
فعالیت صنفی یک مبارزهی آرمانخواهانه نیست بلکه یک فعالیت قدم به قدم بهمنظور تحقق شرایط بهتر و ایجاد تغییرات لازم برای استقرار مطلوبتر نظام صنفی است. از اینرو فعالان آن در همه حال باید مذاکره و تعامل با مسوولان نظام سیاسی را بهعنوان یکی از روشهای رسیدن به اهداف خود مدنظر قرار دهند و هرگز خود را از این امکان محروم نکنند. شرکت در مذاکرات و ارایهی نظرات کارشناسی در مورد مسایل صنفی یکی از راههای تاثیرگذاری بر تصمیمگیریهای نظام در مورد مسایل صنفی است که در بسیاری از موارد شرایط «برد- برد» را هم برای فعالان صنفی و هم مسولان فراهم میکند.
نماینده، نه رهبر
اما برای موفقیت در جنبش صنفی، فقط تحقق امکان مذاکره با مسوولان نظام و دادن نظرات کارشناسی بدانها منجر به تغییرات مطلوب نمیگردد بلکه باید تغییراتی نیز در بدنهی جامعهی صنفی و همچنین نگرش فعالان صنفی بهوجود آید. بدنهی صنف باید باور کند که نیازمند فعالیتی جمعی برای رسیدن به اهداف خود است و برای تحقق این امر به نمایندگان و سخنگویانی نیاز دارد که بیانکنندهی نظرات جمع باشند نه رهبرانی که جمع را رهبری کنند و یا بهجای آنان به مبارزه برخیزند. این باور سبب میشود که بدنهی صنف نیز برای رسیدن به اهداف صنفی در خود احساس مسوولیت کند و وظایفی را نیز برای خود در نظر بگیرد و همهی وظایف را برعهدهی پیشروان صنفی نگذارد.
از سوی دیگر، فعالان صنفی نیز باید سعی کنند نمایندگی صنف خود را بهدست آورند یعنی بدنهی صنف آنان را بهعنوان نمایندهی خود باور کند و این امر میسر نمیشود مگر اینکه رابطهی دوسویهی «صنف- نماینده» در وجه درست خود شکل گیرد. برای شکل دادن به یک رابطهی دوسویه و خلاق، توجه به چند مولفهی کلیدی ضروری است:
الف- باید راههای ارتباطی فعالان صنفی با بدنهی صنفی افزایش یابد و فعالان صنفی فقط خود را به بعضی روشهای کمزحمتتر ارتباط مانند انتشار بیانیه و نشریه (که تنها امکان یک ارتباط یکسویه را فراهم میکند) محدود نکنند. تشکیل جلسات ادواری در مورد مسایل صنفی با دعوت از همهی بدنهی صنف، حتی اگر فقط منجر به زیر یک سقف جمع کردن اعضا شود، در صورت تداوم میتواند شرایط را برای نزدیکی بیشتر درونصنفی و همچنین نزدیکی فعالان صنفی به بدنهی صنف فراهم کند.
ب- توجه فعالان صنفی باید به همهی ابعاد مسایل صنفی باشد و فقط به پیگیری برخی جنبههای خاص محدود نشود. هماکنون ضعف موجود در جنبش صنفی جامعهی پزشکی، فعالیت صنفی آن را تا حد زیادی محدود به عرصههای خاصی مانند بحث تعرفه و مالیات کرده است، در حالی که همهجانبهنگری سبب میشود اعضای صنف هر یک با توجه به مسایل مورد توجه و علاقهی خود، متوجه فعالیتهای صنفی گردند و با نهادهای صنفی ارتباط گیرند.
پ- فعالان صنفی باید باور کنند که فقط نمایندهی صنفاند و نه جانشین صنف در تصمیمگیریها. بسیار مهم است که فعالان صنفی- حتی اگر خود را «مغز متفکر» صنف بدانند- نظرات خود را بهعنوان نظر نهایی به دیگران تحمیل یا بهعنوان نظرات جمع اعلام نکنند. آنان حتی اگر نظرات خود را صددرصد درست بدانند، باید اعتقاد راسخ داشته باشند که نظرات کاملاً صحیح آنها نیز پیش از تایید توسط مجامع صنفی نباید بهعنوان نظرات صنف اعلام شود. یک نمایندهی صنفی پیش از ابراز یک نظر و اعلام آن بهعنوان نظر صنف، باید آن را با همکاران خود در میان گذارد و تایید و تصویب جمع را بهدست آورد. در غیر این صورت، جلوی مشارکت بیشتر افراد را خواهد گرفت و در صورت تداوم این روش، فاصلهای پرنشدنی بین او و صنفی که مدعی نمایندگی آن است ایجاد خواهد شد.
اخلاق نمایندگی
همینجاست که یکی از تفاوتهای اساسی جنبش صنفی و جنبشهای سیاسیای که تاکنون در ایران وجود داشته است آشکار میشود. در جنبشهای سیاسی کشور ما همیشه وجود یک شخص کاریزماتیک در راس جنبش که تمام تصمیمات منوط به نظرات وی باشد، جنبش را پیش برده و از فعالتر شدن سایران کاسته است. (و شاید همین ویژگی یکی از عللی است که منجر به عدم شکلگیری کامل دموکراسی شده است.) ولی از آنجا که در شرایط پیشگفته، مبازرات سیاسی در نهایت منجر به اقداماتی قهرآمیز میشد، وجود یک شخصیت کاریزماتیک در قامت یک سردار جنگ میتوانست جنبش را پیش برد. اما در فعالیت صنفی که اقدامات قهری در آن جایگاهی ندارد، برای موفقیت حتماً باید شرایطی فراهم آید که هر روز تعداد بیشتری از اعضای صنف لزوم حضور در جنبش صنفی را احساس کنند و این شرایط– بهویژه در جمعیت تحصیلکرده و هوشمند پزشکی- میسر نمیگردد مگر آنکه اعضای صنف، نمایندگان خود را هر چه بیشتر به خود نزدیک ببینند. فعالان صنفی باید شرایطی را فراهم آورند که بدنهی صنف آنان را در قامت نمایندگان خود ببینند و نه بهعنوان سرداران خود و دانایان و خبرگان کل؛ چون در غیر این صورت، پیگیری امور را فقط به آن سرداران و مغزهای متفکر واگذار میکنند و خود به زندگی شخصی خود میپردازند.
از سوی دیگر، فاصلهی فرسنگی بین فعالان صنفی با بدنهی صنف و در برج عاج نشستن این فعالان- بهگونهای که هیچ لزومی برای همراهی سایر اعضای صنف با خود نبینند- از ایشان افرادی میسازد که تاثیرپذیری بسیار کمی از تغییرات شرایط در صنف مییابند. (همانگونه که بسیاری از فعالان صنفی جامعهی پزشکی تغییراتی را که متعاقب اجرای طرح بیمهی روستاییان در بدنهی این جامعه بهوجود آمد متوجه نشدهاند و همچنان با تلقیای که پیش از اجرای این طرح از معضلات صنف داشتند، به فعالیت و ابراز نظر میپردازند.)
نکتهی قابل تامل اینکه فعال صنفی باید خود را فقط یک قدم جلوتر از صنف بداند. این اعتقاد که وی بهدلیل خبره بودن باید بهجای بقیه تصمیم بگیرد یا اظهارنظر کند و در این مورد حتی خود را بینیاز از مراجعه به افکار عمومی صنف ببیند، بهدلیل عدم پشتیبانی بدنهی صنفی از وی، سبب جدایی بیشتر وی و عدم موفقیت در پیشبرد اهداف صنفی میگردد. نمایندگان صنفی جامعهی پزشکی باید متوجه باشند که افراد جامعهی پزشکی فقط از بهکارگیری روشهایی جانبداری میکنند که آمادگی هماهنگی با آن را دارند و بهکارگیری روشهای آنارشیستی مسلماً منجر به تنهایی و انزوای بیشتر فعالان صنف خواهد شد.
از سوی دیگر، فعالان صنفی باید توجه داشته باشند که در شرایط کنونی نیاز اصلی جنبش صنفی رسیدن هرچه سریعتر به اهداف آرمانی آن نیست بلکه ایجاد رابطهی هر چه بهتر بین بدنه و فعالان صنفی مهمترین وظیفهی ایشان را تشکیل میدهد؛ امری که اگر به شکلی مطلوب تحقق نیابد دستیابی به هر هدف صنفی زودگذری، موقتی و بازگشتپذیر خواهد بود، زیرا برای حراست از نتایج بهدست آمده ابزارهای کافی- که همانا حمایت صنف از نمایندگان خود است- در اختیار جنبش نیست.
رابطهی مطلوب از یکسو سبب افزایش آگاهی بدنهی صنف نسبت به حقوق خود و تامینکنندهی مشارکت بیشتر آنان در فعالیتهای صنفی میشود- امری که جز با حضور بیشتر آنان در تصمیمگیریها میسر نمیگردد- و از سوی دیگر با افزایش مشارکت افراد در کوران فعالیتهای صنفی، فعالان بیشتری را تربیت خواهد کرد که میتوانند ادامهی راه را تسهیل کنند.
در وضعیت کنونی جامعهی پزشکی که ما سابقهی جنبشهای صنفی موثر و ریشهداری را در پیشینهی خود نداریم، تمرین تعامل درون صنفی و یادگیری روشهای دموکراتیک شاید از مقدمات لازم و اساسی برای برداشتن گامهای بعدی باشد، زیرا در جریان این مباحثات درونی و تحمل نظرات مخالف در جریان این مباحثات است که فعالان صنفی چگونگی مذاکره با نهادهای بیرون صنف را نیز خواهند آموخت.
و در پایان، باید به این نکته توجه کرد که لازم نیست همهی وظایف را تنها عدهی قلیلی برعهده گیرند و بقیه فقط تماشاچی باشند؛ در عینحال لازم نیست که همه، همهی کارها را انجام دهند، بلکه با توجه به اینکه فعالان صنفی هر یک درگیر زندگی شخصی خود نیز هستند، بهتر است با تقسیم کاری مناسب هر یک گوشهای از کار را برعهده گیرند و در قبال انجام آن پاسخگو باشند.
به نقل از ماهنامهی «پزشکان گیل»، شمارهی ۵۷، تیر ۸۷
0 دیدگاه