بیانیهی انجمنهای بزرگ گروه پزشکی پیرامون هتک حرمت جامعه پزشکی و سازمان نظام پزشکی در رسانهی ملی
در پی هتک حرمت اخیر رسانهی ملی نسبت به جامعهی پزشکی، انجمنهای پزشکان عمومی، مامایی، دندانپزشکی و داروسازی ایران ضمن اعتراض به مقامات ارشد رسانهی ملی، بیانیهای در همدلی با جامعهی پزشکی و حمایت از سازمان نظام پزشکی منتشر کردند که متن کامل آن بهشرح زیر است:
بیانیهی انجمنهای بزرگ گروه پزشکی
پیرامون هتک حرمت جامعه پزشکی و سازمان نظام پزشکی در رسانهی ملی
اگرچه رشد فزایندهی شبکههای رادیویی و تلویزیونی و تولید برنامههایی با موضوع «سلامت» قابل تقدیر است اما گهگاه پخش برنامههای متضاد با سیاستهای نظام سلامت و خلاف آرمانهای رسانه ملی، خاطر متولیان این حوزه و جامعه پزشکی را آزرده میسازد. انتشار موهوم و مبالغهآمیز سلسله گزارشاتی پیرامون درآمدهای جامعه پزشکی در رسانههای مجازی و همچنین تحلیل سطحی و خبرسازی آن در صدا و سیما، رویهی اخلاقمداری این ارگان ملی را مخدوش ساخت. انجمنهای صادرکنندهی این بیانیه ضمن اعتراض به مقامات ارشد رسانهی ملی، مواضع ذیل را در همدلی با جامعهی هتک احترام شده و حمایت از سازمان نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران اعلام مینمایند:
۱٫ «سلامت» نعمتی الهی است و طبیبان به عنوان پاسدار این نعمت در طول تاریخ به شیواترین وجه ممکن از سوی حکما و مردم ستوده شده و در آموزههای دینی، هم رتبه با عالمان دینی مورد تمجید قرار گرفتهاند. اعتبار و ارتباط حکیمانهی آنان با دردمندان بر شفای بیماریها و کاهش آلام جامعه موثر بوده است؛ زین سبب هر دستاویزی به ظاهر موجه اگر بر این ارتباط معنوی بتازد بر سلامت عمومی تاخته و مستوجب سرزنش است.
۲٫ سالهاست که «سلامت» از توجه ویژهی سیاستگذاران محروم مانده و سهمی موثر از بودجهی عمومی را به خود ندیده است؛ مدتهاست که «نظام سلامت» در حسرت یکپارچگی در تولیت و در معرض مداخلات مکرر است؛ دیر زمانی است که نقش تامین کنندگان مالی خدمات سلامت به دلیل مشکلات ساختاری کمرنگ و فاقد کنترل کنندههای کیفی است؛ بدیهی است که مباحث پیچیده نظام سلامت به گونهای است که عموم مردم عزیز از عوامل موثر بر آن، از جمله نقش بالقوهی رسانهی ملی و سایر عوامل اجتماعی بیخبر بوده و به ناچار حتی گلایه خویش را از کاستیهای حوزه سلامت به طبیبان عرضه مینمایند؛ اما در این میان اگر انگشت اتهام با فرافکنی به سمت پزشکان و تشکیلات صنفی آنان نشانه رود بایستی به صداقت و خلوص نیت طراحان و برنامهسازان شک کرد.
۳٫ جامعه پزشکی مدتهاست که به لحاظ مدارج، درآمد و کیفیت زندگی در طیفی از نابرابری قرار دارد که ریشههای آن را می توان در فقدان ساختار کارآ و هدفمند نظام سلامت، نداشتن راهبردی منسجم، اجرای برنامههای روبنایی و نبود کنترل، پایش و ارزیابی مستمر بر شیوه ارایه خدمات و… که میراث به جای مانده ازگذشته است، جستجو کرد. جمع کثیری از این جامعهی فرهیخته در دشواری اقتصادی و اجتماعی گرفتار و اندکی نیز با برخورداری از نابسامانی موجود و شاید اقبال عمومی، البته به سطحی کمتر از آنچه در دیگر صنوف مشاهده میشود رسیدهاند؛ اگرچه نبایستی منکر درآمد بالای بخش بسیار اندکی از آنان بود اما به حکم عقل نباید بر طبل تفرق کوبید و سلامت را جولانگاه اختلاف و صدمه به سلامت عمومی نمود. کشف ریشههای نابرابری تنها با تحلیلی علاججویانه و به دور از غوغای گمراه کننده مقدور است؛ زیرا در این صورت است که مردم نیز به عنوان ذینفعان اصلی به چشم خواهند آمد و عزتمندی آنان با برخورداری از خدمات با کیفیت فارغ از منافع گروهی یا جناحی در سازوکار تصمیمگیری لحاظ خواهد شد.
۴٫ سازمان نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران به عنوان مرجعی ریشهدار در جامعه پزشکی، همواره با فراز و نشیب و گاه بیمهریها روبرو بوده است؛ اما آنچه مسلم است این سازمان علممدار وزینتر از آن است که با انتشار آماری هدفدار و سوگیرانه به چالش کشیده شود. بدون شک تحولات اخیر در سازمان نظام پزشکی که با حمایت قاطبه انجمنهای علمی و صنفی همراه بوده و تفویض بخشی از اختیارات وزارت بهداشت را به این سازمان به دنبال داشته است با رویکرد کنونی رسانهی ملی در تضاد است.
۵٫ وقت آن است که نگاه درمانمحوری، تخصصگرایی و تبلیغات مضر در صدا و سیما که البته در تعارض با قضاوتهای کنونی این سازمان است به شیوه ای سلامت محور با تقویت طب پایه و سبک زندگی سالم معطوف گردد. آیا تفاوت گروههای مختلف پزشکی به لحاظ درآمدی خود نتیجهای از القائات رسانهها با بزرگنمایی و محور قرار دادن خدمات فوقتخصصی و تحقیر یا کم ارج نشان دادن خدومترین اقشار جامعه پزشکی نبوده است؟ مسلما مدیریت افکار عمومی و بهبود سواد سلامت با سناریوی تخریب و فرافکنی به مقصد نخواهد رسید.
در انتها پیشنهاد میشود سازمان نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران با همکاری انجمنهای علمی و تخصصی و وزارت بهداشت ضمن آسیبشناسی و تحلیل این گونه اقدامات که به رسمی تکراری و ناخوشایند مبدل شده است؛ نسبت به اتخاذ شیوهی مناسب برای علاج ریشههای اهانت و برخورد پیشگیرانه همت نمایند. مسلما انجمنهای گروه پزشکی راه اساسی پایان دادن به اینگونه اتفاقات را توجه همزمان به نیازهای عمومی و مشکلات جامعه پزشکی و تدوین نقشهای مدون وپایدار برای نظام سلامت میدانند و در این راستا از هیچ کوششی فروگذار نخواهند کرد.
رییس انجمن پزشکان عمومی ایران، دکتر عباس کامیابی
رییس انجمن مامایی ایران، دکتر ناهید خداکرمی
رییس انجمن دندانپزشکی ایران، دکتر بیژن اخوان آذری
رییس انجمن داروسازی ایران، دکتر رهبر مژدهی آذر
1 دیدگاه
دکتربهمن مشفقی · فوریه 23, 2014 در 11:27 ق.ظ
ضمن درست دانستن اعتراض به آنچه که به : ” هتکِ حرمتِ جامعه ی پزشکی وسازمان نظام پزشکی دررسانه ی ملی ” عنوان شده است. به عنوان یکی ازاعضای جامعه ی شریف پزشکی وکسی که از تاسیس سازمان نظام پزشکی ایران در آن عضویت داشته است و ناظر فرازو فرود های فراوان آن بوده وهیچگاه نسبت به آنچه دراین جامعه ی شریف اتفاق اقتاده، بی توجه وتماشاچی نبوده است، لازم می دانم نکاتی را یاد آوری نمایم :
به نظر اینجانب علتِ بروز چنین رفتارها وقضاوت ها در باره ی جامعه ی شریف پزشکی و سازمان نظام پزشکی در رسانه ها واین بار در رسانه ی ملی، بدون شک در اندک زمان ویک شبه صورت نگرفته است، بلکه در طول ِ سالیان درازهرازگاهی چنین برخورد هایی صورت می گرفت وجامعه ی پزشکی به ویژه سازمان نظام پزشکی وانجمن های وابسته، نسبت به آنها کاملا بی توجه و ساکت بود وآنرا به حساب مصلحت اندیشی می گذاشت وبه خیال خود آنرا سیاستی درست می دید! حتی در مواردی نسبت به بدیهی ترین حقوق خود یعنی حق تعین تعرفه های پزشکی که از او سلب شده بود، کوچکترین اقدام موثری به عمل نیاورد.! درزمینه های دیگر از جمله تخلفات پزشکی که با مشاهده ی مواردِ آغازین آنِِ ، کاری صورت نداد تا به تدریج آنرا به :” پدیده ی زیرمیزی ” نامیدن تبدیل کرد!.
اگر جامعه ی پزشکی بویژه سازمان نظام پزشکی وانجمن های وابسته، کم ترین کوششی برای حفظ منزلت جامعه ی پزشکی، در آنچه که در بند اول این بیانیه اشاره وتاکید شده است بخرج می دادند چه بسا به وضع، و در حقیقت به بی وضعی اخیر دچارنمی شدیم که رسانه ی ملی به پرو پای مان بپیچد.:
«سلامت» نعمتی الهی است و طبیبان به عنوان پاسدار این نعمت در طول تاریخ به شیواترین وجه ممکن از سوی حکما و مردم ستوده شده و در آموزههای دینی، هم رتبه با عالمان دینی مورد تمجید قرار گرفتهاند. اعتبار و ارتباط حکیمانهی آنان با دردمندان بر شفای بیماریها و کاهش آلام جامعه موثر بوده است؛ زین سبب هر دستاویزی به ظاهر موجه اگر بر این ارتباط معنوی بتازد بر سلامت عمومی تاخته و مستوجب سرزنش است.
راستی چند در صد ارتباط جامعه ی پزشکی ما در طول سالهای اخیر” حکیمانه ” بوده است ؟ به جرات می توان گفت اصل بالا امری بود وهست که سالیان دراز از نظرِ پاره ای از اعضای جامعه ی پزشکی مغفول ماند و سازمان نظام پزشکی کشور وانجمن های وابسته ،نسبت به آن کوچکترین توجهی ننموده اند.
طبیعی است که نتیجه ی این بی توجهی در طول زمان های مختلف ، برخورد ها وعکس العمل های امروز را ببار آورده است.
مانیاز به یک خانه تکانی واقعی در سازمان و جامعه ی شریف پزشکی داریم که زمان بر، است وبا توجه به دیدگاههای پزشکان جوان وبی تفاوتی آنها نسبت به انجمن های پزشکی وسازمان نظام پزشکی، بهتراست از سال اول دانشکده های پزشکی و گروههای پزشکی برنامه ریزی شود. درغیر این صورت حد اکثر کاری که می توانیم انجام بدهیم در حدِ ” نقش ِ ایوان ” خواهد بود. اگر فکری اساسی دراین زمینه نکنیم این اعلامیه وبیانیه به زودی جایش را در بایگانی ی بیانیه ها و اعلامیه ها و بخشنامه ها باز خواهد کرد که کارنامه ی خوبی برای صادر کننده گان آن نخواهد بود.
لاهیجان- دکتر بهمن مشفقی-پزشک عمومی-۴/۱۲/۹۲