از شورایعالی نظام پزشکی چه میخواهیم؟/ دکتر مهران قسمتیزاده
انتخابات نظام پزشکی با وجود تمام حواشی سیاسی و غیرسیاسی آن برگزار شد و هماکنون برگزیدگان جدید، نمایندگان خود را برای شرکت در مجمع عمومی سازمان (مجمعی که برگزیدن رییس کل یعنی بالاترین مقام اجرایی سازمان و همچنین اعضای شورایعالی یعنی شورای اصلی تصمیمگیری و همچنین نظارت سازمان را برعهده دارد) انتخاب کردهاند.
بهنظر میرسد اکنون زمان مناسبی است که جامعهی پزشکی انتظارات خود را از این سازمان بیان کند و داوطلبان شرکت در شورایعالی یا ریاست سازمان را با متر و معیار انتظارات خود و برنامههای آنان بسنجد.
یادداشت زیر کوششی است برای اعلام بخشی از این انتظارات و نگارنده انتظار دارد کارشناسان حوزهی سلامت کشور در بسط و تکمیل آن اقدام کنند. در ضمن از داوطلبان حضور در مناصب سازمانی نظام پزشکی نیز انتظار میرود برنامهها و دیدگاههای خود را در مورد وظایف سازمان و چگونگی اجرای آن به جامعهی پزشکی و نمایندگانشان عرضه کنند تا هم رای دهندگان با نظرات ایشان آشنا شوند و هم کارشناسان حوزهی سلامت فرصت کنکاش و نقد کارشناسانهی آن را پیش از برگزاری انتخابات شورایعالی داشته باشند:
– با توجه به شمار اندک رای دهندگان شرکت کننده در انتخابات این بزرگترین نهاد صنفی کشور، یکی از نخستین وظایف شورایعالی بررسی و کنکاش در مورد علت فاصلهی موجود بین بدنهی جامعهی پزشکی با نهاد صنفی خود و برنامهریزی برای کم کردن این فاصله است. مسلماً همراهی و پشتیبانی بیشتر اعضا از سازمان نظام پزشکی، این سازمان را در تحقق اهداف خود موفقتر خواهد ساخت.
– شاید پس از ضربهای که نظام پزشکی در دورهی پیش از حضور و درگیری رییس خود در بازیهای سیاسی متحمل شد، دیگر برای همه آشکار شده باشد که شرط موفقیت در فعالیتهای سازمان حضور برجستگان سیاسی کشور بر کرسیهای آن نیست، بلکه بهدلیل طبیعت کار در سازمان که ثبات نسبی را میطلبد، حفظ فاصلهی معقول سران سازمان از جریانات سیاسی احتمالاً بیشتر به کار سازمان خواهد آمد. البته این امر بهمعنی ناپسند بودن کار سیاسی نیست، بلکه تاکید بر این امر است که چون جنس این دو نوع فعالیت اجتماعی با هم فرق میکند، بهتر است هر کسی برای هر دوره فعالیت اجتماعی خود یکی از آنها را انتخاب کند.
– تدوین استراتژی برای دورهی کاری خود از دیگر انتظارات معقولی است که میتوان از شورایعالی جدید داشت. متاسفانه در دورههای گذشته بهنظر نمیرسید سازمان طی فعالیتهای خود برنامهی خاصی را دنبال کند، بلکه بیشتر شاهد آن بودیم که بهطور غیرفعال (و آن هم دیرهنگام) به حوادث نظام سلامت واکنش نشان میداد. تدوین استراتژی باید هم در زمینهی مربوط به مسایل درون سازمان و هم درون صنف و هم مسایل مرتبط با سایر صنوف و اجتماع انجام شود و در تدوین آن باید بهگونهای دموکراتیک از تمام ظرفیتهای کارشناسی سازمان و صنف فارغ از جناحبندیهای سیاسی یا منطقهای استفاده کرد.
– از نکات دیگری که بدان باید از نظر عملی توجه داشت، سپردن کارهای کارشناسی مرتبط با سازمان به تیمهای حرفهای است. باید برای بهکارگیری نیروهای کارشناس و خبره هزینه صرف کرد. اگر چون سایر فعالیتهای از این دست، انتظار این باشد که عدهای بدون هیچگونه چشمداشتی خود را درگیر کارهای وقتگیر کارشناسی کنند، مسلماً با گذشت زمان و خستگی این افراد، چون گذشته، وظایف بسیاری بر زمین خواهد ماند.
– یکی دیگر از خصوصیات الزامی شورایعالی آینده، اعتقاد راسخ اعضای آن به لزوم تغییر در نظام سلامت «بیمار» کنونی است؛ بیماریای که بیش از اینکه ریشه در اقتصاد داشته باشد، ریشه در مناسبات مدیریتی این نظام دارد؛ مناسباتی که تصمیمگیران خود را به ساکنین جزایری جدا از هم تبدیل ساخته که گاه با ایجاد موجهایی که در دریای حوزهی کاری خود تولید میکنند، با هم ارتباط میگیرند. سازمان نظام پزشکی بهواسطهی جایگاه خود در قانون و همچنین رابطهای که بهطور بالقوه با اعضای خود از یکسو و همچنین مردم و تصمیمگیران نظام سلامت از دیگرسو دارد، میتواند به حلقهی ارتباط نظام سلامت تبدیل شود؛ اما این مهم بهشرطی محقق خواهد شد که با اتخاذ برنامهای هدفمند انجام شود.
– شورایعالی آینده باید همانگونه که در قانون نظام پزشکی بر آن تاکید شده، در تمامی مسایل مهم نظام سلامت حضوری کارشناسانه داشته باشد. حال دیگر ثابت شده است که اکتفا کردن به صدور بیانیه بههیچوجه گره از کار نظام سلامت کشور باز نمیکند بلکه ساز وکار اصلی باید تشکیل تیمهای کارشناسی با بهکارگیری ظرفیتهای کارشناسی موجود در سراسر کشور باشد.
– از دیگر وظایف به زمین ماندهی نظام پزشکی در سالهای اخیر ایجاد ارتباط صحیح بین صنوف مختلف پزشکی و سامان دادن به حدود فعالیت و عرضهی خدمات هر صنف با کمک انجمنهای صنوف مختلف پزشکی است. وظیفهای که اگر به آن توجه نشود، آشفتگیهای نظام سلامت در زمینهی ارایهی خدمات به مردم هر روز بیشتر از پیش خواهد شد. جنبهی دیگر این وظیفه، دفاع از حدود حرفهای پزشکی و جلوگیری از ارایهی خدمات پزشکی بهوسیلهی صنوف دیگر است که بدون هیچگونه سابقهی علمی و کسب تواناییهای لازم و فقط تحت تاثیر مطامع سودجویانهی خود به ارایهی خدمات شبهپزشکی میپردازند.
– نکتهی دیگری که باید بدان توجه شود این است که نظام پزشکی براساس قانون نه فقط حافظ منافع جامعهی پزشکی، بلکه از یکسو حامی حقوق بیماران و دریافت کنندگان خدمات پزشکی و از سوی دیگر پاسدار آبروی جامعهی پزشکی و ناظر بر رعایت شوون این حرفه است؛ از اینرو باید تلاش کند که تا حد امکان ضمن حفظ حقوق جامعهی پزشکی، از سهم پرداختی مردم از هزینههای درمان کاسته شود. این امر از دو راه امکانپذیر است: از یکسو تلاش بر افزایش سرانهی درمان و افزایش سهم پرداختی سازمانهای بیمهگر و از سوی دیگر مبارزهی جدی با پدیدهی زیرمیزی که در حال حاضر یکی از کریهترین جنبههای عرضهی خدمات پزشکی در نظام سلامت جامعهی ماست که جمعی محدود با دریافت آن آبروی کل جامعهی پزشکی را زیر سوال بردهاند.
– در نهایت باید توجه داشت که مجمع عمومی عالیترین رکن ناظر بر اعمال و تصمیمات شورایعالی و رییس سازمان است. از این رو هر دو رکن باید خود را موظف به پاسخگویی به این مجمع بدانند؛ امری که شاید در دورهی پیش چندان توجهی به آن نشده است.
از منتخبان خود چه میخواهیم؟
با توجه به فهرست بالا و همچنین مواردی که شاید نگارنده بدان اشاره نکرده و حتماً صاحبنظران میتوانند آن را کامل کنند، وظایف مهمی برعهدهی منتخبان جامعهی پزشکی که در شورایعالی سازمان گرد خواهند آمد قرار دارد که بسیاری از آنها از دیرباز بر زمین مانده است. پس اگر قرار باشد منتخبان در این راه گام بردارند، باید کارشناسانی خلاق، معتقد به کار جمعی برنامهریزی شده، غیرسیاسی و با اعتقاد راسخ به ایجاد به تغییر کیفی در نظام سلامت کشور باشند؛ افرادی که به اندازهی کافی از نظام سلامت و مولفههای آن مطلع بوده و بر نقاط مثبت و منفیاش اشراف داشته باشند.
به نقل از سایت ائتلاف فراگیر پزشکان عمومی کشور
دکتر مهران قسمتیزاده
رییس شورای هماهنگی انجمنهای پزشکان عمومی گیلان
Email: mg2251343@gmail.com
2 دیدگاه
دکتر آروین · آوریل 21, 2013 در 11:34 ق.ظ
به موضوعات مهمی اشاره کردید…. با سپاس
سونیا معصومی · آوریل 21, 2013 در 11:15 ب.ظ
امیدوارم منتخبین گوش شنوایی داشته باشند