نهادهای صنفی پزشکی: مزیت‌ها و آسیب‌ها/ دکتر شهرام آروین

منتشرشده توسط rashtgps در تاریخ


زمانی انگاره‌ی غالب این بود که یک دانشجوی پزشکی پس از اتمام دوران تحصیل و آغاز اشتغال در حرفه‌ی خطیر پزشکی می‌تواند در همان سال‌های اول اشتغال از مزایای معنوی و مادی این حرفه‌ برخوردار شود. این انگاره، علاوه بر مصداق آن در دیگر رشته‌های دانشگاهی که عموماً دانشجو پس از فارغ از تحصیل شدن از جامعه انتظار اشتغال مناسب و به‌تبع آن برخورداری از مواهب معنوی و مادی شغل خود را دارد، در رشته‌ی پزشکی، به دلایلی چند، بسیار پررنگ‌تر و جدی‌تر خود را نشان داده است. با این‌که امروزه تجربه‌ی حرفه‌ای بیشتر پزشکان بر چنین برداشت خیال‌پردازانه‌ای از حرفه‌ی پزشکی، به‌ویژه پزشکی عمومی، خط بطلان کشیده است، با این‌همه آرزوی پزشک شدن هنوز از وسوسه‌های قدرتمند اخلاقی و اقتصادی غالب خانواده‌ها و البته فرزندان دم کنکور آن‌هاست!

عوامل تاثیرگذار بر زندگی حرفه‌ای پزشکان
بحران اشتغال در حرفه‌ی پزشکی کشور ما از چندین بعد قابل بررسی است که پرداختن به همه‌ی آن‌ها در این مقال نمی‌گنجد، اما می‌توان به عواملی پرداخت که سهم مهمی در ارتقای کرامت شغلی و تامین امنیت اقتصادی و اجتماعی پزشکان دارند. این عوامل را می‌توان در چند گروه زیر طبقه‌بندی کرد:
۱-    عوامل کلان و فراصنفی مانند سیاست‌گذاری کلان از طریق قانون‌گذاری و اجرایی (مانند مجلس قانون‌گذاری و آیین‌نامه‌های وزارت‌خانه‌ای)
۲-    عوامل صنفی مانند سازمان نظام پزشکی و انجمن‌های صنفی پزشکی
۳-    عوامل شخصی و حرفه‌ای مانند تحصیلات تکمیلی، اشتغال در مطب، درمانگاه، بیمارستان، و…

عوامل تاثیرگذار بر زندگی حرفه‌ای پزشکانعوامل تاثیرگذار بر زندگی حرفه‌ای پزشکان

در این میان عوامل صنفی نقش کلیدی را برعهده دارد و واسطه‌ی اصلی بین دو گروه دیگر است و اگر بپذیریم که در یک جامعه‌ی آزاد و توسعه‌گرا فرایند توسعه صورت نمی گیرد مگر از طریق تعامل و ارتباط دوسویه‌ی (نه یک‌سویه) هر یک از سه گروه عوامل فوق، به نقش و اهمیت عوامل صنفی برای افزایش قدرت و نفوذ خواسته‌های افراد در سیاست‌گذاری های کلان و برعکس پی می‌بریم.

مشارکت صنفی، راهی به‌سوی ارتقای جایگاه حرفه‌ای
این‌که یک پزشک در راستای ارتقای توان اقتصادی و حرفه‌ای خود برای تامین یک زندگی آبرومند، چه نسبتی از وقت و انرژی خود را مصروف کدام‌یک از سه گروه عوامل فوق می‌کند، بستگی به زمینه‌های تحصیلی، فرهنگی و شخصیتی وی دارد ولی آن‌چه جای تامل و واکاوی دارد، نقش‌پذیری ناچیز یا نامناسب عوامل گروه دوم (عوامل صنفی) در رفع مشکلات حرفه‌ای امروز پزشکان است، چرا که این همان علتی است که پاشنه‌ی آشیل فرایند توسعه‌ی جامعه‌ی ما نیز هست. ما همان‌قدر که با تکیه به استعدادهای فردی خود توانسته‌ایم آخرین مدارج علمی و پزشکی را طی کنیم، همان‌قدر نیز از انجام مهم‌ترین و پیش‌‌پا افتاده‌ترین نیازهای اساسی جامعه در حوزه‌ی سلامت و پزشکی وامانده‌ایم! شاهد این مدعا وضعیت بحرانی شاخص‌های سلامت (از جمله کیفیت خدمات سلامت و درمان و مصرف‌گرایی خدمات پزشکی به‌ویژه در حوزه‌ی دارو و پاراکلینیک) و شاخص‌های رفاه پزشکان (درآمد نامناسب، کار بیش از حد، واماندگی علمی، بحران حرفه‌ای- شغلی و…) است. شاید بتوان عمده‌ترین علت این معضل را به یک مشکل اساسی در فرهنگ اجتماعی ما مرتبط دانست، مشکلی به نام ضعف کار گروهی و صنفی!
شریک‌ترسی و پرهیز از مشارکت گروهی در فرهنگ عامه چنان ریشه دوانیده که عموم مردم کار گروهی را مترادف اتلاف وقت و انرژی می‌دانند و غالباً با پرهیز از شناخت ارزش مشارکت در زندگی اجتماعی، عدم توفیق خود در تجربه‌ی مشارکت قبلی را به ذات شکست‌پذیر خودِ کار گروهی و مشارکت نسبت می‌دهند. غالب مردم نقش مهم ساختار یک گروه کاری یا صنفی در کنترل و بهره‌مندی بهینه از اعضای آن گروه را که عموماً اختلافات بسیاری با هم دارند، نادیده می‌گیرند و از آن‌جا که هیچ انسانی شبیه انسان دیگر نیست، نمی‌توانند در ذهن خود این تفاوت‌ها و تنش‌ها را به‌عنوان عامل بالندگی ارج نهند و با تصور این‌که با کار فردی از تقابل با این تفاوت‌ها و تنش‌ها فارغ می‌شوند، عطای مشارکت را به لقایش می‌بخشند.
کار گروهی می‌تواند هم در مشارکت حرفه‌ای مانند تاسیس یک شرکت یا موسسه و هم در مشارکت صنفی مانند نهادهای صنفی و سازمان‌های غیر دولتی تبلور یابد. اگر این فرض را بپذیریم که غالب پزشکان از نخبگان ذهنی جامعه‌ی خود هستند، می‌توان این امید را داشت که بخشی از قدرت ذهن و هوش خود را برای نهادینه کردن تشکل‌های صنفی مقتدر تخصیص دهند. تشکیل یک نهاد صنفی منسجم و قدرتمند می‌تواند مزایای زیادی هم برای اعضای آن صنف و هم برای سازمان‌های فراصنفی قانون‌گذار و دولت داشته باشد. همین دیدگاه بوده که منجر به تشکیل سازمان نظام پزشکی و انجمن‌های پزشکی شده است. منتها پزشکان هنوز از یک نهاد صنفی منسجم و قدرتمند فاصله‌ی بسیار دارند. یک نهاد صنفی قدرتمند باید از مزایا و ویژگی‌های زیر برخوردار باشد:
۱-    در تامین شغل مناسب برای یک زندگی آبرومند اعضای خود موثر عمل کند.
۲-    برآیند دموکراتیک نظرات و خواسته‌های اعضای خود باشد.
۳-    ساختار قدرتمند و در عین‌حال پویا و به‌روز داشته باشد؛ به‌گونه‌ای که بازتابی از جدیدترین نظرات اعضای خود باشد.
۴-    در انتقال خواسته‌های اعضای خود به نهادهای تصمیم‌ساز و سیاست‌گذار بسیار فعال و سریع باشد.
۵-    بتواند با مشارکت فعال در روند تصمیم‌گیری‌های نهادهای فراصنفی و دولت بیشترین تاثیرگذاری را داشته باشد.
۶-    در عین قانون‌مندی، نسبت به اعضای خود انعطاف‌پذیری حرفه‌ای و پویایی قانونی داشته باشد؛ یعنی به تفاوت‌های حرفه‌ای و رقابت سالم اعضای خود، به‌ویژه فعالان بخش خصوصی، بها بدهد.
۷-    در توجیه و انتقال مفاهیم تصمیم‌های کلان قانونی و اجرایی که در راستای منافع پزشکان باشد، به آن‌ها موفق عمل کند.

موانع مشارکت صنفی و چگونگی غلبه بر آن‌ها
در وضع کنونی بسیاری از پزشکان منافعی را برای مشارکت فعال در فعالیت های صنفی قایل نیستند. دلایل آن‌ها می‌تواند موارد زیر باشد:
۱-    مشارکت صنفی مستلزم پرداخت حق عضویت است.
۲-    مشارکت صنفی مستلزم صرف وقت بدون فایده است.
۳-    ساختار تشکیلات نهاد صنفی معیوب است.
۴-    نهاد صنفی به‌جای دفاع از منافع اعضا، از منافع نهاد قدرت و دولت حمایت می‌کند.
۵-    نهاد صنفی از درآمد و منافع غیرمتشکل (غیرشفاف) اعضای خود جلوگیری می‌کند.
۶-    نهاد صنفی تاثیر مثبتی در حرفه‌ی شخصی یک پزشک در مطب، درمانگاه یا بیمارستان ندارد.
۷-    در جایی که رابطه‌ی مستقیم بین پزشک و دولت است (پزشک استخدامی) نیازی به نهاد صنفی وجود ندارد.
بدیهی است که تبیین و چاره‌جویی موارد فوق می‌تواند تاثیر مهمی در بازاندیشی و گرایش پزشکان به مشارکت بهینه در نهاد صنفی خود داشته باشد، چرا که اگر هر پزشکی به وجود رابطه‌ی مستقیمی بین ارتقای شغلی و حرفه‌ای خود و مشارکت در نهاد صنفی خود قایل باشد، آن‌گاه شاهد شکوفایی یک نهاد صنفی پزشکی پوینده و بالنده خواهیم بود:
حق عضویت: مهم‌ترین و اصلی‌ترین منبع مالی یک نهاد صنفی، وجوه حق عضویت پرداخت شده توسط اعضای آن است. مقدار آن بستگی به میزان بودجه‌ی تعیین شده برای امور جاری نهاد صنفی و برنامه‌های توسعه‌ی صنف دارد. اگر نهاد صنفی گردش مالی شفاف و مناسب داشته باشد، حق عضویت باید کفاف نیازهای مالی صنف را بدهد. در واقع اعضای یک نهاد صنفی باید با وجود یک ساختار پاسخگو به آن‌ها، نسبت به پرداخت حق عضویت تعیین شده متعهد و ملزم باشند. تصمیم‌گیرندگان یک تشکل صنفی هم باید بر اساس نیازهای اساسی صنف مبلغ حق عضویت را تعیین کنند، نه این‌که بر اساس حق عضویت تعیین شده، نیازهای صنف را تبیین و تعریف کنند!
صرف وقت: مشارکت صنفی نیاز به زمان دارد و هر چه مسوولیت اعضا در ارکان صنف مهم‌تر و اجرایی‌تر باشد، باید زمان بیشتری از وقت خود را در جهت پیش‌برد اهداف صنف اختصاص دهند. مسوولیت نیاز به اختصاص زمان دارد و زمان هم از منابع باارزش است. منتها باید برای این زمان، پرداخت مناسب بر اساس شایسته‌سالاری صورت گیرد. حق جلسه و سیستم حقوق و دستمزد مناسب بر اساس حرفه‌ای‌گری صنفی می‌تواند پاسخگوی زمان صرف شده توسط اعضای دارای مسوولیت باشد. مسوولان یک نهاد صنفی نباید وظایف محوله‌ی خود را به‌عنوان یک فعالیت فوق برنامه در نظر بگیرند.
ساختار نهاد صنفی: ساختار یک نهاد صنفی باید نقطه‌ی بهینه بین دیوان‌سالاری و ساختارگرایی باشد؛ یعنی نه با دیوان‌سالاری مازاد، در فعالیت‌های سازمان اصطکاک و محدودیت ایجاد کند و نه ساختار غیرمنسجم و آسیب‌پذیر داشته باشد. همچنین باید به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی و سازماندهی شود که تا حد مقدور از اتکا و وابستگی به یک فرد یا سلیقه‌ی فردی پرهیز شود. ساختار یک نهاد صنفی باید دربردارنده‌ی ارکانی باشد که امکان مشارکت بهینه‌ی تمام اعضای صنف را فراهم کند و در عین‌حال به هر گونه تعدی به منافع حرفه‌ای اعضا واکنش مناسب نشان دهد.
مدیریت: امروزه مدیریت، حلقه‌ی گم‌شده‌ی نهادهای صنفی است. متاسفانه ساختار سنتی و ناکارآمد سازمان‌های صنفی مانند نظام پزشکی در ایران ریشه در این باور یا شعار نادرست دارد که «خدمت، عشق می‌خواهد و نباید مزد گرفت». این باور نادرست بیشترین ضربه را به مسیر پیشرفت نهاد صنفی پزشکی وارد کرده است. امروزه دیگر به‌دلیل پیچیده شدن نیازهای صنفی و نیاز به بهبود مستمر فرایندها و برنامه‌ریزی‌های روشمند نمی‌توان صرفاً به عشق، دلسوزی و علاقه‌ی تعدادی پزشک و فعال صنفی برای پیشبرد اهداف صنفی دل‌خوش و متکی بود. عموماً عشق و دلسوزی به خدمت به‌تنهایی نمی‌تواند موتور محرکه‌ی یک سازمان در درازمدت باشد. ساختار یک نهاد صنفی به‌مانند دیگر سازمان‌ها از اصول مدیریت پیروی می‌کند. این اصول و مبانی آن‌قدر پیچیده و پیشرفته هستند که دیگر عشق یا برخورداری از هنر مدیریت در یک مدیر دلسوز، بدون برخورداری از مبانی دانش مدیریت، وی را واجد شرایط مسوولیت نکند. اگر به اجزای مدیریت یک سازمان از جمله سازمان‌دهی، برنامه‌ریزی، منابع انسانی، رفتار و فرهنگ سازمانی، رهبری و نظارت و کنترل برای پیشبرد اهداف صنفی نیاز داریم، راهی نخواهیم داشت جز این‌که از اصول علم مدیریت تمکین کنیم نه از تصمیمات سلیقه‌ای و احساسی پزشکان دلسوز و عاشق! اگر ما پزشکان به افراد غیرپزشک، حتی به‌رغم هوش بالا و علاقه‌شان به امور پزشکی، اجازه‌ی دخالت در سیستم بدن انسان را نمی‌دهیم، چگونه است که به خود اجازه‌ی مدیریت در سیستم یک سازمان با تمام پیچیدگی‌های آن در روابط انسانی می‌دهیم؟ ما برای پیشبرد اهداف نهاد صنفی پزشکی بیشتر نیاز به مدیر داریم تا پزشک!
جریان صنفی: موضوعیت تشکیل یک صنف، دفاع و حمایت از منافع حرفه‌ای اعضای آن صنف است و نه حمایت از منافع غیرحرفه‌ای اعضا یا منافع شخص غیرعضو یا گروه دیگر! هر گونه سوگیری و حمایت از جریان‌های قدرت یا جریان‌های سیاسی می‌تواند به نهاد صنفی آسیب جدی وارد کند. ساختار یک صنف باید به‌گونه‌ای تعریف شود که اجازه‌ی هیچ‌گونه دخالت ساختارشکنانه یا جریان‌‌ساز را از سوی نهادهای قدرت یا اشخاص غیرعضو ندهد.
اقتصاد بالنده: یک نهاد صنفی باید بکوشد فعالیت اعضای خود را به‌گونه‌ای سامان دهد که از هر گونه نیاز به درآمد غیرشفاف حرفه‌ای (زیر میزی) و اقتصاد غیرمشروع و غیرقانونی فارغ شوند؛ منتها بیشتر از طریق سیاست‌های تشویقی و رقابتی مثبت به این هدف برسد نه محدودیت‌ها و تنبیهات قانونی! نهاد صنفی می‌تواند با ترویج فرهنگ و ساختار اقتصاد مولد در اعضای خود در یک فضای رقابتی مثبت و سالم به این هدف برسد.
پویایی حرفه‌ای اعضا: نهاد صنفی باید در ارایه‌ی استراتژی‌های توسعه‌مدار برای ارتقای شغلی و حرفه‌ای اعضای خود کوشا باشد. ساختار نهاد باید جاذب طرح‌ها و پیشنهادهای مثبت ارایه شده از سوی مدیران و اعضای خود در تمام سطوح عمودی و افقی سازمان باشد. نهاد صنفی باید به‌گونه‌ای عمل کند که دینامیسم توسعه‌مدار اعضای خود را ارتقا دهد تا جامعه شاهد پیشرفت چشمگیر فعالیت حرفه‌ای اعضای صنف باشد. این پویایی حرفه‌ای باید ساختارهای ناکارآمد شغلی را دایماً به چالش بکشد.
نهاد صنفی، خصوصی یا دولتی: همان‌طور که قبلاً ذکر شد، موضوعیت تشکیل یک صنف دفاع و حمایت از منافع حرفه‌ای اعضای آن صنف است. از این منظر بخش مهمی از منافع حرفه‌ای پزشک دولتی با پزشک بخش خصوصی تفاوت فاحش دارد. پزشکان دولتی حقوق می‌گیرند و از افزایش تعطیلات رسمی ضرر نمی کنند، چون به‌ازای استراحت کاری، افت درآمد پیدا نمی‌کنند. اما یک پزشک بخش خصوصی اگر مطب وی فقط روزهای غیرتعطیل باز باشد (مطابق با روزهای کاری رسمی) از افزایش تعطیلات رسمی متضرر می‌شود، چون افت درآمد پیدا می‌کند. برای پزشک دولتی تبلیغ معنا ندارد ولی برای پزشک خصوصی در یک فضای رقابتی، تبلیغ و معرفی خدمات خود مهم است. پزشک بخش خصوصی نوعی سرمایه‌گذاری انجام داده است و مناسبات اقتصادی شغل وی بستگی به کیفیت و کمیت سرمایه‌گذاری وی دارد؛ در حالی ‌که پزشک بخش دولتی هیچ‌گونه سرمایه‌گذاری اقتصادی انجام نداده است و لذا میزان حقوق وی نمی‌تواند از نیازهای معیشتی و یک زندگی آبرومند فراتر رود. هر نهاد صنفی پزشکی باید این تفکیک دوگانه را در تعریف و تشکیل ساختار خود مد نظر داشته باشد. البته عموماً چون پزشکان دولتی بیشتر بر اساس دستورعمل‌‌ها و آیین‌نامه‌های دولتی عمل می‌کنند، موضوعیت تشکیل یک نهاد صنفی برای‌شان خیلی مطرح نیست. برعکس، برای پزشکان بخش خصوصی نیاز شدید برای تشکیل یک نهاد خصوصی قدرتمند وجود دارد. متاسفانه این تفکیک راهبردی در سازمان نظام پزشکی ایران صورت نگرفته است ولی می‌توان امید داشت با شکوفایی بیشتر انجمن‌های صنفی پزشکی و مشارکت بیشتر پزشکان در بستر دموکراتیک و سازنده‌ی سازمان نظام پزشکی به ترسیم مرز شفافی بین بخش دولتی و خصوصی در عرصه‌ی سلامت و پزشکی دست یابیم.

دکتر شهرام آروین
پزشک عمومی، موسسه‌ی پزشکی- تندرستی ساوان

Website: savan.ir
Email: shahram.arvin@gmail.com

به نقل از سایت ائتلاف فراگیر پزشکان عمومی


0 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

Avatar placeholder

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.