سازمان صنفی و مصایب پزشکان عمومی/ دکتر حمید طهماسبی‌پور

منتشرشده توسط rashtgps در تاریخ

بوَد آیا که در میکده‌ها بگشایند
گره از کار فروبسته‌ی ما بگشایند؟

جامعه‌ی پزشکان عمومی هیچ‌گاه این‌چنین دچار بحران، هراس و بی‌پناهی نبوده است.

بحران هویت
پزشکان عمومی که بار اصلی و عمده‌ی سلامت، بهداشت و درمان جامعه بر دوش آن‌هاست، دچار بحران هویت گشته‌اند. جایگاه علمی و اجتماعی پزشک عمومی در نظام سلامت گم شده است و هر روز با طرح‌های رنگا‌رنگ آنان را به‌سمتی پرتاب می‌کنند. بیان مصایبی که بر اثر این طرح‌ها بر پزشکان عمومی رفته، ملال‌آور است.
هر مسوولی که چند صباحی بر اریکه‌ی قدرت سازمان، اداره و وزارتخانه‌ای تکیه می‌زند، برای نشان دادن «هوش سرشار و قدرت مدیریتی فوق‌العاده‌ی خود!» طرح خلق‌الساعه و کارشناسی نشده‌ای را بدون در نظر گرفتن معیارهای علمی، جامعه‌شناسی، اقتصادی و فرهنگی پیاده می‌کند. یکی طرح «بیمه‌ی روستایی» را به‌عنوان طرح پزشک خانواده و سیستم ارجاع، آن یکی طرح «پزشک معین» و دیگری طرح «طبقه‌بندی و رتبه‌بندی پزشکان عمومی» و… البته و صد البته همه‌ی این طرح‌ها تحت پوشش دفاع از محرومین و پابرهنه‌ها اجرا می‌شود. اما چند صباحی نگذشته به‌علت اشکالات متعدد و ناکارآمدی، هر کدام بی‌سروصدا به کناری گذاشته می‌شود، بدون این‌که آسیب‌های این‌گونه طرح‌های کارشناسی نشده بر نظام سلامت و جامعه ارزیابی شود و مسوولان غیرمسوولی که این‌گونه طرح‌ها را بر جامعه تحمیل کرده‌اند، مورد بازخواست قرار گیرند. زیرا نهاد یا سازمانی وجود ندارد که عوارض این طرح‌ها را ارزیابی کند تا شاید از تکرار آن‌ها جلوگیری شود. هر کدام از این طرح‌ها لطمه‌ای به جامعه‌ و ضربه‌ای به پزشکان عمومی می‌زند و آشفتگی تازه‌ای در نظام سلامت به‌وجود می‌آورد. نابه‌سامانی در نظام توزیع دارو، افزایش هزینه‌های درمانی بیماران، ناکارآمدی بخش دولتی درمان و… تصویر درهم ریخته‌ای از نظام سلامت فعلی است.
در این آشفته‌بازار آنان ‌که بیش از همه آسیب می‌بینند پزشکان عمومی‌اند؛ پزشکانی که از آینده‌ی خود دچار بیم و هراس هستند.

هراس از آینده‌ی اقتصادی و جایگاه اجتماعی
دانش‌آموزان نخبه با تلاش و مرارت زیاد وارد رشته‌ی پزشکی می‌شوند و با طی دوران تحصیلی طولانی و گذراندن دروس پیچیده و مشکل، مدرک دکترای خود را به‌دست می‌آورند. امید و آرزو و به‌عبارتی رویای شیرین آنان داشتن موقعیت شغلی مناسب است؛ موقعیتی که در آن علاوه بر درآمد مناسب و شرایط اقتصادی باثبات، از جایگاه اجتماعی درخور به‌عنوان درمانگر بیماران برخوردار باشند و شأن و منزلت اجتماعی مقبولی داشته باشند. اما اوضاع آشفته و سردرگم نظام سلامت و بهداشت و درمان کشور، به‌ویژه طرح‌های ناصواب پیش‌گفته و مداخله‌ی نهاد‌ها و سازمان‌های رنگارنگ در امور درمان جامعه، جایگاه پزشک عمومی را متزلزل کرده و به‌شدت به‌مخاطره انداخته است. پزشکان عمومی به‌وضوح می‌بینند افراد دارای مدرک دکترا در رشته‌های دیگر از موقعیت اقتصادی بهتر و باثبات‌تری برخوردارند. فاصله‌ی درآمدی پزشکان عمومی و پزشکان متخصص که تنها ۴-۳ سال بیشتر از آن‌ها امکان درس خواندن داشته‌اند از زمین تا آسمان است.
رابطه‌ی علمی و پژوهشی پزشکان عمومی با دانشگاه‌ها و مراکز علمی قطع شده است. این تفکر جا افتاده است که پزشکان عمومی صلاحیت تحقیق و پژوهش در هیچ زمینه‌ای ندارند و باید مطالب علمی به‌صورت بازآموزی و… به‌خورد آنان داده شود. کار  به‌جایی رسیده است که در طرح «مدیریت اداری» پزشکان عمومی را معادل لیسانس و فوق ‌لیسانس ارزیابی می‌کنند.
این واقعیات انکارناپذیر، جامعه‌ی پزشکان عمومی را از آینده بیمناک می‌کند. فکر تغییر شغل و کسب درآمد برای بقا و گذران زندگی ذهن بسیاری از پزشکان عمومی را به خود مشغول کرده است.

پزشکان عمومی بی‌پناه‌اند
پزشکان عمومی ناامیدتر از همیشه به‌دنبال پناهگاهی می‌گردند تا از این وضعیت درد‌آور نجات یابند.
متاسفانه تمامی سازمان‌ها و نهادهای تصمیم‌گیر، موثر و مداخله‌گر در نظام سلامت در طرح‌های گوناگون خود تنها فاکتوری را که در نظر نمی گیرند منافع و حقوق پزشک عمومی است. در حالی‌که بار اصلی و عمده‌ی نظام درمان و بهداشت کشور در شهر و روستا بر دوش پزشکان عمومی است.
در حدود ۸۰ هزار نفر از پزشکان کشور یعنی بیش از دوسوم آنان را پزشکان عمومی تشکیل می‌دهند؛ قشری که کمترین هزینه‌های درمان را دریافت می‌کنند و مسوول کمتر از ۵ درصد تخلفات و قصورات پزشکی هستند. در تمام کشورهای پیشرفته محور نظام سلامت را پزشکان عمومی تشکیل می‌دهند اما در این‌جا، علی‌رغم شاخص‌های فوق، کمترین اعتبار و ارزشی برای پزشکان عمومی قایل نیستند.
در این شرایط هیچ امیدی به نهادها و ارگان‌های ذی‌ربط و ذی‌نفع در نظام سلامت نمی‌رود، بنابراین به‌نظر می‌رسد پزشکان عمومی چاره‌ای جز اتکا به خویشتن ندارند که لازمه‌ی آن خودباروری است.
اولاً ما بسیاریم؛ دوسوم پزشکان جامعه را تشکیل می‌دهیم. ثانیاً تحصیل‌کرده، نخبه و باهوش هستیم. ثالثاً درد مشترک داریم و می‌توان و باید برای برون‌رفت از این بحران راه حل مشترکی یافت و بیان مشترکی داشت و همه‌ی این‌ها امکان‌پذیر نیست مگر این‌که اکثریت پزشکان عمومی در سازمان صنفی مستقل خود متشکل شوند.
انجمن پزشکان عمومی ایران سال‌ها پیش به‌کوشش تعدادی از همکاران پزشک عمومی پیش‌کسوت تاسیس شده و طی سال‌های گذشته تلاش کرده است محلی برای گرد هم آمدن پزشکان عمومی باشد. ولی تا کنون علی‌رغم تلاش‌های صورت گرفته، نتوانسته آن‌طور که باید و شاید پزشکان عمومی سراسر ایران را در خود متشکل کند و تعداد اعضای آن در کل کشور با اغماض چیزی حدود ۵ درصد پزشکان عمومی است. به‌همین دلیل انجمن تا کنون نتوانسته است به‌عنوان وزنه‌ای موثر در معادلات نظام سلامت اثرگذار باشد.
ضعف انجمن در این زمینه دلایل متعددی دارد. بی‌مهری و بی‌توجهی دستگاه‌های دولتی به سازمان‌های صنفی، پراکندگی پزشکان عمومی، سیال بودن جامعه‌ی پزشکان عمومی، روشنفکری و انضباط‌ناپذیری این جامعه و وجود افراد و جریان‌هایی که خواسته یا ناخواسته بقای خود را در تضعیف انجمن می‌بینند، همه و همه چالش‌هایی است که انجمن پزشکان عمومی همچون دیگر سازمان‌ها و تشکلات صنفی با آن‌ها مواجه است. بحث درباره‌ی این چالش‌ها را به نوشتاری دیگر در آینده‌ی نزدیک موکول می‌کنیم.
انجمن پزشکان عمومی وقتی می‌تواند به‌مثابه سازمانی موثر و تاثیرگذار نقش‌آفرینی کند که: اولاً طیف وسیعی از آحاد صنف را دربر ‌گیرد و به سازمانی فراگیر و کشوری تبدیل شود، ثانیاً سازوکارهای دموکراتیک، علنی و قانون‌مدار بر شوون آن حاکم باشد، و ثالثاً موضع‌گیری‌ها و فعالیت‌های آن شفاف و در جهت مصالح عمومی آحاد صنف باشد.

دکتر حمید طهماسبی‌پور
نشانی: رشت، امامزاده هاشم، تلفن: ۳۲۲۳۳۳۴-۰۱۳۲


1 دیدگاه

نوید · آوریل 9, 2010 در 12:56 ب.ظ

http://pharmacist.blogfa.com/post-113.aspx

دیدگاهتان را بنویسید

Avatar placeholder

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.