دکتر جمشید خانقینی: مردم رشت و فرهنگشان را دوست دارم/ گفتوگو: دکتر رقیه حجفروش
خوب یادم هست؛ دبیرستانی بودم که سخت بیمار شدم. پزشک خانوادگی ما برایم دارو تجویز کرد اما آخر شب دیدم نمیتوانم زمین را نگاه کنم و ناگهان گردنم هم به یک طرف کج شد. باقی قضایا را که بهیاد میآورم تجربهی وحشتناک عارضهی دارویی (دیستونی حاد)، فریادهای نگران مادر و عجلهی پدر در رساندنم به مطب شبانهروزی دکتر خانقینی بود. احساس ترسم از مرگ یا باقی ماندن همیشگی بههمان حال ادامه داشت تا اینکه
بهتجویز پزشک کشیک به من آمپولی تزریق کردند که امروز میدانم بیپریدین بود. از آن لحظه بهبعد پزشک برایم فرشتهی نجات شد و مطب نیز بارگاهی مقدس… بعد از آن اتفاق این اولین باری است که دکتر خانقینی را از نزدیک میبینم تا از ایشان تشکر کنم. (ر. ح.)
با سلام خدمت شما و شادباش بهمناسبت انتخابتان بهعنوان پزشک نمونه و سپاسگزاری از وقتی که در اختیار ما و مجلهی خودتان قرار دادید، لطفاً در ابتدا از خودتان برای ما بفرمایید.
من متولد ۱۳۳۱ و اهل کرمانشاه هستم. تحصیلاتم را همانجا ادامه دادم و دیپلمم را در قصر شیرین گرفتم. در رشتهی پزشکی در دانشگاه مشهد پذیرفته شدم و بعد از اتمام تحصیل هم سه سال در جبهه خدمت کردم و سپس رشت را برای اقامت انتخاب کردم و از آن سال در اینجا ساکن و مشغول بهکار هستم.
چطور شد رشت را برای اقامت و طبابت انتخاب کردید؟ همسرتان اهل گیلان هستند؟
خیر، ایشان هم همشهری من هستند. چند نفر از دوستان همکلاس و همدورهی دانشگاهی من در رشت بودند مثل دکتر کوهساری و دکتر رضایی. اینجا هم به آنها نزدیک بودم و هم پس از بازگشت از جبهه محیط این شهر آرامتر بود.
جبهه کجا خدمت کردید؟
سر پل ذهاب و قصر شیرین؛ از همان ابتدای جنگ ۳۱ شهریور ۵۹ تا سال ۶۲٫
فرزندانتان بهتشویق شما پزشکی را انتخاب کردند یا علاقهی شخصی داشتند؟
خوب، مسلماً شغل من بیتاثیر نبوده است.
در حال حاضر کجا مشغول هستید؟
صبحها در مطب شبانهروزی چهارراه پورسینا هستم. این مطب از سال ۶۲ تاسیس شده است و خیلی از بزرگان آنجا با من همکاری میکردند. عصرها هم یک روز در میان در درمانگاه کوثر در ابتدای خیابان نواب هستم.
درمانگاه شبانهروزی شما در چهارراه پورسینا یکی از قدیمیترین مطبهای شبانهروزی رشت است. من خودم شخصاً از آنجا خیلی خاطره دارم. ما از بچگی بیمار مرحوم دکتر صیانتی بودیم و بعد که بزرگتر شدیم شادروان دکتر لادن پزشک خانوادگی ما بود. اما اگر شبها یا در تعطیلات بیمار میشدیم همیشه به مطب شما در چهارراه پورسینا میآمدیم. مطب چهارراه پورسینا به نام شما برای همشهریهای ما شناخته شده است و بهنظر من این یعنی اعتبار. این اعتبار چطور به دست آمده است؟
بهنظر من فقط با صداقت و دوست داشتن بیمار. من واقعاً بیمار را مثل افراد خانوادهی خود میبینم و تا آنجایی که بتوانم در خدمت بیمارانم هستم. برخی از بیمارانم از کودکی مریض من بودهاند و الان که بزرگ شده و ازدواج کردهاند فرزندانشان را برای ویزیت پیش من میآورند. خیلی از پسربچههایی که در مطب ما ختنه شدهاند امروزه پسرانشان را برای ختنه نزد من میآورند!
پیش آمده که خودتان برای چکآپ یا معاینه به همکاران متخصص مراجعه کنید؟ چه برخوردی دارند؟
خوب، پیش آمده است. خیلی از همکاران عزیزمان مثل دکتر پوربهادر، دکتر رودباری و… بسیار بزرگوارند؛ خیلی خوشبرخورد و محترم هستند. اما بعضی از همکاران هم علیرغم اینکه سالها در مطب با هم کار کردهایم احساس غریبگی دارند که خیلی خوشایند نیست.
مطالعهی آزاد هم دارید؟ مثلاً اهل ادبیات یا مطالعهی کتاب شعر هستید؟
البته، علاوه بر متون علمی مطالعهی آزاد هم دارم، ولی شعر نه خیلی؛ حافظهام هم در حفظ شعر خیلی خوب نیست.
ورزش میکنید؟
بله، پیادهروی و شنا. در جوانی عضو تیم وزنهبرداری دانشگاه هم بودم.
فعالیت جنبی دیگری دارید؟
ما انجمن کردهای ساکن رشت را داریم که بهمناسبتهای مختلف گردهماییهایی برگزار میکنیم.
چه جالب! از هر ردهی شغلی؟
بله، از شهرهای مختلف و از هر ردهی شغلی و اجتماعی.
چه تفاوتی در پزشکی سالهای اخیر و قبل میبینید؟
خوب، من همکاران زیادی در مطب داشتهام. گاهی همکاران جوانی هستند که از نظر علمی بسیار بالا هستند و با وجود تجربهی کم، کارآیی و توانمندی بالایی دارند. اما متاسفانه برعکس همکاران جوان کمتجربه هم کم نیستند.
این را ناشی از ناکارآمدی آموزش پزشکی میبینید؟
خیر؛ بهنظرم خود فرد در آموزش و کسب علم و تجربه بیشتر موثر است؛ شاید بیشتر از ۸۰ درصد.
چه شد که تخصص نگرفتید؟
من از سال ۶۲ چند بار در امتحان شرکت کردم و در امتحان علمی قبول شدم اما بهدلایل مختلف غیرعلمی پذیرفته نشدم. در سال ۷۰ در زمان وزارت دکتر فاضل ایشان ادامهی تحصیل ما را مجاز دانستند و نامهای دریافت کردم که میتوانم در رشت تخصص بخوانم. اما از آنجا که به جراحی و ارتوپدی علاقهمند بودم و در رشت فقط میتوانستم پوست یا داخلی بخوانم، ادامه ندادم.
الان فکر میکنید اشتباه کردهاید؟
بله!
در کل از انتخاب رشتهی پزشکی راضی هستید؟
بله؛ من دیپلم ریاضی بودم. در سال ۴۹ که در دانشگاه پذیرفته شدم سال اول بین چند رشته مثل پزشکی و دندانپزشکی و داروسازی و… مشترک بود و شاگردانی که بالاترین نمره را کسب میکردند میتوانستند پزشکی بخوانند. در مجموع از شغلم راضی هستم و از کارم لذت میبرم و شاید همین عشق به کارم در انتخاب رشتهی فرزندانم هم تاثیر داشته است.
ارتباطتان با انجمن پزشکان عمومی رشت چطور است؟
خیلی خوب. واقعاً همهی همکاران عزیز انجمن خیلی زحمت میکشند. البته متاسفانه گاهی با هم اختلاف هم دارند که ناراحتکننده است اما من به همه احترام میگذارم. اگرچه تا کنون در هیچ دورهای عضو هیات مدیره نبودهام اما در تمام انتخابات و گردهماییهای انجمن شرکت میکنم.
و با نظام پزشکی؟
همینطور.
از اینکه در رشت هستید چه احساسی دارید؟ از نظر تفاوت فرهنگی با رشتیها ما مشکلی نداشتهاید؟
نه؛ من از زندگی در رشت خیلی راضی هستم و اگر اینطور نبود این شهر را ترک میکردم. اگر الان هم به شهر خودم برگردم ممکن است بهعلت ارتباطات و آشناییها تعداد بیمارانم خیلی بیشتر شود. اما مردم رشت و فرهنگشان را دوست دارم.
فکر میکنید چرا بهعنوان پزشک نمونه انتخاب شدهاید؟
به این مساله فکر کردهام ولی نمیدانم. دلم میخواست از همکاران انجمن و نظام پزشکی بپرسم که معیارهای انتخابشان چه بوده است.
مسلماً اعتبار ناشی از زندگی حرفهای شما در این انتخاب مهمترین نقش را داشته است. شما سالها برای مردم شهر ما زحمت کشیدهاید و این افتخاری است که پس از یک عمر خدمت صادقانه بهدست میآید.
متشکرم و برای همهی همکاران بهویژه دوستان انجمن پزشکان عمومی و نظام پزشکی رشت که خیلی زحمت میکشند آرزوی سلامت و موفقیت دارم.
8 دیدگاه
SONIA · اکتبر 11, 2011 در 7:58 ب.ظ
ضمن عرض تبریک به دکتر خانقینی عزیز با ایشان در مورد برخورد ناخوش ایند بعضی از متخصصین موافقم اینجانب بشخصه آنرا ناشی ازکمبودها ونارسائیهای خانوادگی ودوران کودکیشان میدانم چون کسی که اصالت خانوادگی داشته باشه خودشو گم نمیکنه ونیازی هم نداره که منم منم کنه
Dr.shahin deljoo · ژانویه 1, 2012 در 11:49 ق.ظ
جناب دکتر مبارک باشه شما برای ما همیشه نمونه بودید.سالهای سال سلامت باشید
shabnam · ژانویه 1, 2012 در 12:25 ب.ظ
aghaye doctor tabrik migam behetoon be nazare man vaghean shoma shayesteye in entekhab boodin.mikhastam khatereyee az zahamate shoma baraye man va khanevadam benevisam vali inghadr ziyad hast ke imotaasefane in ja ghabele neveshtan nist be omide khodavand mardome shahre ma ghadre shoma ro bishtaraz pish bedoonan baraye zahmate bi shaebeye shoma
Dr.shahin deljoo · ژانویه 4, 2012 در 2:14 ب.ظ
یه روز با خانواده رسیدیم خدمت آقای دکتر حدود ۱۵ سال پیش من آنفولانزای سختی گرفته بودم در صف انتظار بودیم که پیر زنی با سن بالا وارد مطب شد از کیفش مقدار نا چیزی پول در آورد و از منشی تقاضای نوبت کرد منشی که معلوم بود تازه وارد است به او گفت خانوم این پول یکچندم پول ویزیت هم نمیشه من نمیتونم براتون کاری بکنم در هالی که پیر زن که اصرار داشت همیشه با همین مقدار پول ویزیت میشده در اتاق ویزیت باز شد و آقای دکتر که برای سر زدن به بیماران زیر سرم از اطاق بیرون آمدند پیر زن را دیدند در همین هنگام پیر زن که انگار پسر خودش را دیده رو کرد به آقای دکتر و گفت دکتر جان از هفته پیش تا حالا چرا اینقدر گرون کردی دکتر هم جواب داد : خانوم منشی شما رو نشناختند شما بفر مایید بشینید بعد ها فهمیدم که پیر زن همیشه با همان ویزیتی که بار اول پیش دکتر آمده چندین سال ویزیت میشده ….
بهمن مختاری اسکی · فوریه 1, 2013 در 11:08 ب.ظ
جمشید جان ! خیلی خوشحال شدم
دوست قدیمی: بهمن
محمد بخشعلی زاده · فوریه 4, 2013 در 8:55 ق.ظ
دکتر خانقینی عزیز تبریک می گم و برات بهترین ها رو آرزو می کنم.موفق باشی.
Amiri · مارس 21, 2014 در 11:52 ق.ظ
با عرض سلام میخواستم از تمامی زحماتی که دکتر برای من و مردم این شهر انجام داده تشکر کنم و در مورد اخلاقشون بگم که فوق العادس و این اخلاق و رفتار نشون دهنده فرهنگ غنی ایشونه و از خدا میخوام که دکتر خانقینی رو برای مردم این شهر نگه داره.با تشکر
جمشيد خانقيني · ژوئن 5, 2014 در 1:00 ب.ظ
بهمن جان سلام.از لطف شما سپاسگزارم.لطفاً شماره تماس خود را برایم mail کنید.(dr.khanegheini@gmail.com)