مقالات صنفي
پروژهی مدنیسازی/ جبر زمانهی ما/ دکتر حمید طهماسبیپور
افراد زیادی کارتون طنزآمیز «کار گروهی در ایران» را دیدهاند. ضربالمثلهای فراوانی هم در فرهنگ و ادبیات ما وجود دارد که همگی دلالت بر نفی کار جمعی دارد، مثل: «گلیم خود را از آب بیرون کشیدن»، «کلاه خود را نگه داشتن که باد نبرد» و… . البته در هر طنز و ضربالمثلی هستهای از واقعیت وجود دارد و تجربهی دههها و گاه قرنها در آن نهفته است. در جامعهای که هزاران سال توسط سلاطین «قهرمان» و «نیمهخدایانی» راهبری شده که تمام صفات نیکو و عالیه را خاص «ذات اقدس همایونی» دانسته و از هر گونه فعالیت جمعی بوی ناخوش و توطئهآمیزی استشمام میکردهاند، طبیعی است که فردگرایی و خودخواهی جای آرمانگرایی و دیگرخواهی را خواهد گرفت. وقتی سرخوردگیها، شکستها و ناکامیهای اجتماعی عرصهی جامعه را در برگرفته باشد، نجواهای «کاری نمیشود کرد» و «فایدهای ندارد» و… از همهجا به گوش برسد، دعوت به همگرایی و همرایی، دعوت به با هم بودن علیرغم تفاوت ایدهها، کاری است بس دشوار ولی نه غیرممکن. (بیشتر…)